نازنین جونمنازنین جونم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

نازنین جونم

تسلیت

عرض تسلیت داریم  جهت فوت تعدادی از عزیزان دانش اموز در حادثه دلخراش ... خداوند به همه ی خانواده های داغدار صبر عنایت فرماید ..همینطور به دوستان نینی وبلاگی... ...
1 آبان 1391

کنجکاوی

اینم از کار جدیدت ...   توی آشپزخونه بودم هر چی صدات میکردم جواب نمی دادی اومدم دیدم کشوی کمد رو باز کردی رفتی توش تا دستت به کشوی حمیدرضا برسه و .... در ضمن کشوی لباس خودت روهم به سلیقه خودت  چیدی .... عسلک نازنینم فدای شیرین کار یات بشم. ...
30 مهر 1391

تورا دوست دارم

روز جمعه رفتیم خونه مادرجون . دایی هادی و خاله و دایی علی اونجا بودند.   تو با فاطمه دایی کلی بازی کردی... یادگرفتی به امیر عباس دایی میگفتی عباس و تا اومدیم خونه مرتب عباس رو صدا میکردی ... عصر هم با اونا رفتیم هایپر و خریدکردیم تو و فاطمه هم با داداشات رفتید خانه کودک و اونجا مشغول بودی ... امشب یه لاک قرمز خوش رنگ برات خریدم خیلی ذوق کردی و بابات ناخنهات رو لاک زد .   تورابا بی مثالی دوست دارم   تورا از بس زلالی دوست دارم اگر چه شاخه ای از گل ندارم تورا با دست خالی دوست دارم   ...
29 مهر 1391

آرزوی من

تمام آرزوی من بزرگ شدن تو و شکوفا شدنت در بهترین شرایط است. عزیزم تو برای ما تمام دنیایی... همیشه خندان وشاد بمان چون ما بادیدن چهره شادت همیشه جوان میمانیم.... ...
27 مهر 1391

دوست داشتن

دخترم    یادت باشه دیگران را دوست بداری آن گونه که هستند    نه آن گونه که  می خواهی باشند.... ...
27 مهر 1391

همه روزهات شاد باشه

گاهی روزها به سختی میگذرد و گاهی به راحتی       مهم لحظاتی است که با افکار شیرین و دوست داشتنی سپری میشه.... این راه را باید ادامه داد .....
26 مهر 1391