نازنین جونمنازنین جونم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

نازنین جونم

قند و نبات خونمون

1391/6/5 0:03
نویسنده : مامان
141 بازدید
اشتراک گذاری

نازگلکم  هر روز شیرین تر از روز قبلی  چشممنتظردروغگومنتظر. تو برای ما از عسل هم شیرین تری . این روزا که کمات بیشتری رو یاد گرفتی دل داداشات رو هم میبری .دل شکستهدل شکسته مرتب حمیدرضا  و  حامد رو صدا می کنی تشویقتشویقتشویق. حامد رو که ول نمی کنی هر وقت از هر چی گلایه داری به سمت حامد میری . اغوش حامد پناهگاه امن تو هست . حمید رضا رو هم وقت بازیگوشی های شیطنت بارت می خواهی .چشمچشم چشممامانی مامانی  بابایی بابایی هم لفظ پر تکرار ت هست.  تا من میام پای کامپیوتر  گریه هات شروع میشه و یه کاری داری ونمی زاری دوتا کلمه حرف حساب باهات بزنم .استرساسترساسترس    الان هم با ناخن هایت دستم رو چنگ میگیری وقتی نگات میکنم میخندی .هیپنوتیزم دوستت دارم . قربونت برم  فدات بشم مامانی . بلند شدم برات شیر بیارم .  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

فریوگ
4 شهریور 91 20:27
هدیه برای نازنین زهرا و مامان گلش

عزیزم از توجه شما سپاسگذارم .
زهرا
4 شهریور 91 23:28
اون بچه ی مظلوم کی گریه کرده که دفعه ی دومش باشه.


قربون نگات وچشات و همه نازو ادات ... جیگر عمه معصومیت خودت کمتر از نازی نیست . دوستت دارم