نازنین جونمنازنین جونم، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

نازنین جونم

داداشهات با مهدی

این روزها یاد گرفتی بله ی کشیده ای میگی که دلبری کرده. هر کی میگه یه بوس میدی ؟ میگی بله.دیشب رزیتا از بله گفتنت فیلم گرفت.    دیشب خونه مامان جون با متین پسرعموت بازی میکردی با دوتا جیغ متین از کنارت می رفت وفهمید یاد گرفتی از خودت دفاع کنی .متین علاقه زیادی به بابات داره واز وقتی تو بدنیا اومدی کمی حساس شده ودوست داره یه ترتیبی بهت بده ولی حامدوحمیدرضا ومهدی ازتو مواظبت میکنند . ...
24 تير 1391

بدون عنوان

دختر خوبم از روزی که خدا تورو به ماداد روزنیست که شکر خدا رو نکنینم. حال وهوای خونه برای مامان وبابا وداداشهات عوض شده. هنوز خوب حرف نمی زنی فقط چند کلمه ی بابا دد دادا  دعیده اب رو یادگرفتی. ولی هر وقت من کتاب دست میگیرم توهم با اواز میخونی . وقت نماز چادر و مهر بر میداری وبا صدای اذان توهم بازبون  خودت تکرار میکنی .به تازگی نانای نانای هم یاد گرفتی. از خدا میخواهم خوب تربیت بشی وعاقبتت به خیر باشه .با دیدن روی شما (نازنین_حامد_ حمیدرضا) دنیا مال منه.                            ...
22 تير 1391

اولین عکس با اقاجان 3ماهگی نازنین زهرا

این اخرین عکسی بااقاجان هست که میتونست خودش نازنین رو بغل کنه. بعداز ان دیگه نتونست درحال سلامتی تورو بغل کنه.ان شب همش به من تاکید میکرد این بچه شیر می خوره . نگران بود گرسنه نمونی. حالا که دارم این مطلب رو مینویسم یک ماه مونده به سالگردش.خدا یش بیامرزد. شادی روحش صلوات. ...
22 تير 1391